پوشاک  بختیاری 

مردان:

کلاه:کلاه مردان بختیاری به شکل استوانه و جنس آن از نمد است .روی آن صاف است که در اندازه های مختلف (بزرگ،کوچک ،متوسط ،بلندوکوتاه)ساخته می شود

پیراهن:همان لباس رسمی ایرانیان است.

دوال(کمربند):از جنس چرم وبر روی آن برجستگی های میخ مانند از جنس استیل می باشد .بر روی شلوار می بندند.

چوقا:لباس درازی که تا روی زانو مردان است به رنگ سفید وچند خط سیاه دارد جنس آن از پنبه وپشم است تراکم خط های سیاه بر روی کتف وکول بیشتر است تقریبابه شکل عبا است این لباس آستین ندارد

شلوار:شلوار مردان بختیاری را دبیت می نامند جنس آن از پارچه ای مرغوب وبه رنگ مشکی می باشد .

کفش:کفش مردان راگیوه می نامند از نوعی نخ وابریشم ساخته می شود،کف آن صاف است

علیمردان خان بختیاری

علیمردان خان از مادری چون بی بی مریم ، معروف به سردار
 
مریم بختیاری زاده شد. بی بی مریم دختر حسینقلی خان
 
ایلخانی بختیاری و مادرش بی بی فاطمه دختر علیرضا خان
 
کیانرسی بود . بی بی مریم در جنگ اول جهانی که بخشهایی
 
از ایران اشغال و زیر نفوذ نیروهای استعمارگر روسی و انگلیسی
 
قرار گرفته بود به طرفداری از نیروهای آلمان و عثمانی و علیه
 
نیروهای اشغالگر روس و انگلیس قیام کرد .


بقول پروفسور گارثویت: این پیرزن برجسته روحی سرکش و
 
فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری به ویژه در
 
جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.))


پدر علیمردان خان، علیقلی خان چهارلنگ بود که در جوانی در اثر
 
توطئه ای فامیلی وفات یافت و کودکی خود را نزد دایی های خود
 
علیقلی خان سردار اسعد و خسروخان سردار ظفر گذراند و به
 
مکتب رفت تا اینکه در سال ۱۳۰۲ بعد از مجزا شدن طوایف
 
چهارلنگ از هفت لنگ به همراه برادر خود محمد علی خان به
 
عنوان روسای این طایفه تعیین گردیدند . در سال ۱۳۰۰ با
 
تشکیل حزب (( ستاره بختیاری )) علاقه و گرایش شدیدی به این
 
حزب پیدا کرد ...


علیمردان خان در سال ۱۳۰۷ جمعیتی به نام (( هیئت اجتماعیه
 
بختیاری )) مرکب از ۱۲ نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل
 
داد . سپس در تنگ گزی و شوراب اجتماع کردند و راه جنوب به
 
شمال بختیاری را با انفجار ( پل شالو ) بستند و آماده حمله به
 
فریدن شدند که دولت با شتاب سردار فاتح و محمدتقی خان امیر
 
جنگ را برای مذاکره نزد آنها فرستاد . در همین زمان طوایف
 
زراسوند، بامدی، احمد خسروی ، دینارانی و بابادی به
 
نهضتپیوستند و محمدرضا خان سردار فاتح و سردار اقبال هم
 
عملا از نهضت پشتیبانی کردند. ولی مذاکرات خوانین بختیاری با
 
علیمردان بی نتیجه ماند . در سال ۱۳۰۸ دهکرد و اکثر مناطق
 
بختیاری به دست نیروهای هیئت اجتماعیه تصرف و یا به آنان
 
پیوستند .


دولت رضا شاه هراسان از این قیام تمام نیروهای خود در سراسر
 
کشور را برای سرکوب به فرماندهی تیمسار شاه بختی بسیج و
 
روانه منطقه کرد. در زمانی که هیئت اعزامی برای صلح با
 
علیمردان خان و دیگر سران نهضت در روستای زرد و یا در حومه
 
قهوه رخ ( قه فرخ ) مشغول مذاکره بودند از همه طرف بختیاری
 
مورد تهاجم ارتش قرار گرفت . از جنوب ، لشگر اهواز به
 
فرماندهی سرهنگ محتشمی ، از غرب لشگر خرم آباد به
 
فرماندهی سرتیپ تاج بخشاز شمال سرهنگ بهادر بختیاری و
 
تیمسار شاه بختی حمله را کامل کردند.

منطقه سفید دشت که مدت ۲۰ روز یک تیپ ارتش در محاصره
 
بختیاری ها بود، با جنگی خونین به تصرف دولت درآمد و نیروهای
 
بختیاری عقب نشینی کردند. علیمردان خان و یارانش بعد از یک
 
سال درگیری و جنگ پارتیزانی با وساطت بعضی از خوانین
 
تسلیم و به تهران انتقال یافت ولی با امدنش به تهران توطئه
 
برای مرگ او هم شروع شد . بعد از مدتی به همرام سردار فاتح
 
و سردار اقبال و چند نفر دیگر دستگیر و به زندان قصر منتقل
 
گردید و حماسه دوم حماسه ساز بختیاری آغاز گشت . حماسه
 
اول او نبرد بر علیه دیکتاتوری و استعمار بود و حماسه دوم که
 
عظیم تر از حماسه اول اوست مقاومت دلیرانه و بی باکانه او و
 
مرگ شجاعانه و مظلومانه اش می باشد. مرگی که عین زندگی
 
بود آن هم یک زندگی حماسی و قهرمانانه . علیمردان خان با
 
مقاومت مردانه خود باعث تحسین معروفترین رجال سیاسی و
 
زندانی گردید و در سپیده دم یکی از روزهای اسفندماه ۱۳۱۳ این
 
راد مرد بختیاری را جلوی جوخه اعدام بردند.

نویسنده نامدار ، بزرگ علوی اینطور می نویسد: علیمردان خان
 
جامه ای زیبا بر تن کرده و سر و روی خود را آراسته و با گامهای
 
بلند واستوار و قامتی رسا حلاج وار بدون اینکه ذره ای از ترس به
 
دل راه دهد به قتلگاه نزدیک می شد. او رفت تا شهادت
 
مظلومانه دیگری را بر صفحه جنایات رژیم دیکتاتوری رقم زند.

هنگامی که از برابر جوخه اعدام می گذشت با جبینی باز و لبانی
 
پر از خنده با آنها احوالپرسی کرد، وقتی یکی از دژخیمان می
 
خواست چشم هایش را ببندد به آرامی دستمال را از دستش
 
گرفت و گفت: پسرم!! بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که
 
قطعا مافوقان شما را خوشحال می کند من هم در آخرین لحظات
 
حیاتم به چشم ببینم چرا که تا کنون من شیری را دست و پا
 
بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.

سید جعفر پیشه وری از قول یکی از زندانبانان که شاهد اعدام
 
آن شیر بیشه بختیاری بود می نویسد : در آخرین لحظات که می
 
خواستند اورا به جوخه دار ببندند ، با صدای رسایش فریاد برآورد
 
زنده باد ایران و آزادی که با صفیر چند گلوله خاموش شد.

لحظاتی بعد جسد بی جان مردی که دلی چون شیر و عزمی
 
پولادین داشت، ودر میدانهای جنگ هیچ رزمنده ای پشت او را
 
ندیده بود دَمَر به پای چوبه دار بر زمین در غلطید. که چه خوش
 
تصویر می کند شاعر ، ذهن شیر علیمردان را در آخرین لحظات
 
جان دادن::

دُدَر گل سی کُشتنُم پلان بریدن گَویلُم زداغ مو کمر بُریدن

بــالـونـا بـالا هـوا بـالا تـنـیـده دِدُیَل محمدعلی پلا بریده

علیمردان خان با مرگ خود مردی، دلیر، آزادگی، وطن دوستی و
 
نفرت از دیکتاتوری و استبداد را شهادت داد و به قول روانشاد
 
استاد مهراب امیری ، به موازات هر قطره خونی که از پیکر سردار
 
رشید بختیاری بر روی زمین می چکید هزاران قطره اشک از
 
چشمان مشتاقان و علاقه مندان او بر روی گونه های رنگ پریده
 
شان می غلطید، مردان جامه دریدند و دیرکهای بهونها را پایین
 
کشیدند، زنان موی سر بریدند، شعرا رثای او مرثیه ها سرودند و
 
آهنگسازان ترانه شیرعلیمردان را ساختند. هنوز چوپانان در قله
 
های منگشت، کلار، تاراز و زرده ( زردکوه ) اوازش را چنین می
 
خوانند:

مو لُرِ بَلیط خوروم هف سال چوپونُم گَر زَنیم وِ قِرقِره مو مشقِ
 
ندونم

معنی: من لری هستم که نان بلوط میخورم و هفت سال است
 
که چوپان هستم اگر مرا به قرقره جوخه اعدام ببری مشقم را
 
نمی دانم .

شُمشیر علیمردون طلای بی غش زِ زمین بِرچ اِزَنه وِ آسمون تَش

معنی: شمشیر علیمردان طلای خالص است و در زمین برق می
 
زند و در آسمان آتش .

بی عروس تو کِل بزن تا مو کُنُم جنگ شُمشیرُم وِ گِل زَنُم سی
 
ایل چارلنگ

معنی: ای عروس خانوم تو گریله (؟) بزن تا من جنگ کنم
 
شمشیرم را به گل زنم برای ایل چهارلنگ.

کُجه تیر کُجه سپاه کُجه فَراشُم رَه بدین دامُ دَدوم بیان سر لاشُم

معنی: تیر و تنفگ و سپاهیان و خدمتگزارانم کجا رفتند، راه را
 
برای مادر و خواهرم باز کنید تا خود را به جسدم برسانند.

دشمنون زِ بعد مو چاره ندارِن گَویَلَ نیله سووار وِ هفت و چارِن

معنی: دشمنان بعد از من چاره ای ندارند زیرا برادران نیله سوار
 
( اسب سوار ) ما چهارلنگ و هفت لنگ هستند. ( سپاه ما
 
شامل هر دو شاخه بختیاری هم چهارلنگ و هم هفت لنگ
 
هستند).

چی کَلا پرپر کُنُم رُوم وِ تهرون اسمِ شاه نَه کور کُنُم، شاه
 
علیمردون

معنی: همانند کلاغ پرپر می زنم و می روم تا تهران ( پایتخت )
 
اسم شاه را کور می کنم ( از بین می برم ) و اسم شاه
 
علیمردان را می نویسم.

بر گرفته از کتاب: موسیقی وترانه های بختیاری

مولف: کاظم پوره

روستای قلعه گژدم (فارم)

 

روستای قلعه گژدم روستایی در شمال شهرستان ایذه است ، یکی از زیباترین روستا های ایذه به شمار میرود که پدیده های طبیعی از جمله کوه بلندی که در شمال روستا است ودرختان بلوط وانجیر و...دارد و در تمام فصل های سال سبز است ودر جنوب آن تالاب فارم وجود دارد گر چه این تالاب خسارات زیادی به مزارع کشاورزان روستا در فصل زمستان وارد میکند اما از آب این تالاب در تابستان برای کشت برنج ماش عدس و... استفاده می شود در قسمت غربی این روستا آثار تاریخ زیاد وجود دارد از جمله قلعه زیبایی (قلعه گژدم) که بر روی کوه واقع شده وقدیما به صورت چند طبقه ساخته شده بود که امروزه طبقات زیرین از بین رفته ولی همچنان قلعه استوار ایستاده است از آثار طبیعی دیگر دو چشمه پر آب است که زیبایی خاص خود را دارند وهم اکنون پرندگان کوهی چون کبک ، توهی ، کبوتر و...از آب آنها استفاده می کنند .

آب مصرفی منازل آب لوله کشی است در کل دارای تفرجگاه های زیادی است که همه ساله توریست های زیادی از این روستا دیدن می کنند در شرق این روستا روستا پرچستان گوروی است که مردم این دو روستا همگی از طایفه غیورو شجاع گورویی اند اکثرآنها از تیره محمد شوسنی اند این دو روستا فرهنگیان ودانشجویان زیادی دارند به طوریکه در سرشماری اخیر به عنوان فرهنگی ترین روستاهای ایذه شناخته شده اند کشاورزی ودامداری نیز دربین آنها نسبت به گذشته از رونق کمتری برخوردار است. فاصله این روستا تا مرکز شهرتقریبا9 کیلو متر است. برای مشاهده شعری به زبان محلی در این مورد بر روی ادامه مطلب  کلیک کنید...

ادامه نوشته

مهمترین عید غیر مذهبی در نزد بختیاری ها عید نوروز است اعیاد

دیگر از جمله قربان وفطر نیز در بین آنها برگزار می گردد.دین همه

بختیاریها اسلام است وشیعه مذهب اند.

"فرار رسیدن عید باستانی نوروز بر ایرانیان و بختیاریان اصیل مبارک باد."

****چهارشنبه سوری اولین بار توسط عشایر بختیاری برپا شد ****

مردم بختیاری عموما" شجاع ،سلحشور ،پرکار ،زحمتکش ،

قانع واصیلند ودر اسب سواری وتیراندازی مهارت کامل دارند.

آنان در درستکاری مشهورند واکثر مردان و زنانشان خوش

 هیکل،دارای قامت بلند واندامی متناسب و ورزیده وسیمایی

 متواضع دارند واصیلند.بسیاری از آداب ورسوم وعقاید آنان

 از زمان قدیم سینه به سینه منتقل شده وبرخی از آنها

با گذشت زمان متا سفانه از بین رفته اند ،بختیاری ها بر

این باورند که ارواح پلید به وسیله نوک سنجاق واشیاع

نوک تیز مجروح می شوند ،از این رو ،در روز عروسی میخ

 نوک تیزی در کف حجله عروس می نشانند .مهمان نوازی

 یکی از خصوصیات بختیاریان است وچون معتقدند که ایل

 متعلق به همه ی افراد ایل است ،رفت وآمدهای رسمی

 کمتر در بین آنها وجود دارد .

عزاداری بختیاری در سابق خیلی مهم بود کلیه جماعت

بختیاری اموات را خیلی حرمت میگذارند در گذشته  در

 هر خانه ای که یک نفر فوت می کرد انواع مختلف

عزاداری می نمودند. جلوی خانه متوفی صورت قبری

مکعب می ساختند و او را به پارچه مشکی

می پوشاندند و لباسهای متوفی را مرتب کرده بر روی

 آن میگذاشتند ومرد وزن در دور آن حلقه زده وبه سر

وسینه می زدند و عزاداری تا چهل روز معمول ایشان

 بود و در این مدت عزاداری موزیک ایلیاتی، که از

سرنا و دهل است در کار بود وزنان ایلیات دسته

 دسته به مجلس عزاداری حضور به هم می رساندند

،اشعاری در مدح متوفی وبیان کثرت حزن و الم خود با

آهنگ مخصوص که در ایلیات خیلی محزون است وبه

 زبان محلی به آن سرو می گویند ، میخواندند. وهر

 کس به مراسم فاتحه می آمد می بایست نهار و

شام را صرف نماید . مرحوم ایلخانی وبعد ازآن مرحوم

سردار اسعد بختیاری با سعی خود این عادات و عواید

 را در میان آنها متروک نمودند واز تشریفات آن بسیار

کاستند تا صاحب عزا از نظر اقتصادی لطمیه کمتری

ببینند .بطوری که امروزه مراسم فاتحه بیشتر از

 هفت روز نمی باشد .  

*تاریخ بختیاری_نوشته سردار اسعد بختیاری*

زبان بختیاری

لفظ بختیاری فارسی قدیم است که هیچ عربی و

ترکی یازبان دیگری ندارد .

 

کلماتشان شبیه به الفاظ شاهنامه فردوسی است.

بختیاریان از خون پاک ایرانیان می باشند.

*برگرفته از تاریخ بختیاری نوشته سردار اسعد بختیاری*

شیرهای سنگی

 شیرهای سنگی که در قبرستانهای بختیاری کم نیستند، بروی قبرهای

شیر مردان بختیارقرار دارند در قبرستانهای بختیاری قبور شیر مردان رشید و

صاحب نام نشانه مخصوص دارند وآن یک شیر سنگی( برد شیر )بزرگ  دست

تراش است که شکل شمشیر ،تفنگ،نیزه وسپر بروی  آن حجاری شده  و  شکل

اسباب زنانه ازقبیل شانه ،قالی وابزار قالیبافی(کرکیت) بروی تخته سنگهای روی

قبورزنان بختیاری نقرشده.نمونه این شیر سنگی ها درایذه بسیارند  قبرستان روستای

پرچستان گوروی از جمله قبرستانهایی است که شیر های سنگی زیادی دارد.شهر

ایذه یکی از مراکز سنگ تراشی بود بعضی از سنگ تراشان بختیاری اکنون در قید

حیاتند.

سیاه چادر (بهون)

مسکن اصلی سنتی وساده عشایر بختیاری بهون (سیاه چادر) است که

معمولا از موی بز بافته می شود که محکم و زبر ودر مقابل رطوبت

وسرما مقاوم است،طول بهون بختیاری 9-12وعرض آن5-6 متراست

که به زیورآلاتی ازجمله مهره، منگول و...آن را می آرایند برای برپا

کردن بهون چند چوب نیاز است که 2-3 چوب به طور افقی ودر وسط

آن قرار میگیرند وتوسط چوبهای عمودی مهار می شوند بهون دارای

 بندهایی دراطراف خو د است که به میخها یی که در اصطلاح محلی به

آنها "مه" گفته می شود بسته میشوند و در جلوی بهون چوبهایی به زیر

این بند ها میزنند.بهون برافشته شده شیبی تند دارد که درزمان ریزش

باران آب از آن جاری می شود وبه داخل بهون نفوذ نمیکند اطراف آن 

 را با گل ولای وشاخ وبرگ درختان می پوشانند.

ازدواج در ایل بختیاری

ازدواج در بین ایل بختیاری بر پایه ی سنتهای کهن وتحکیم روابط

خویشاوندی وایجاد همبستگی وگسترش تیره وطایفه است.

یکی از رسومات که بیشتر مربوط به زمان گذشته است والان کمتر دیده

میشود مراسم "ناف برون" بود .که معمولا به هنگام تولد دختر در یک

خانواده خانواده دیگر که دارای پسر ند،روز تولد با بردن نبات ، کله قند و

پارچه ،آن دختر را برای پسر خود نامزد میکنند . کمتر اتفاق می افتد که

در این پیوند خدشه ای وارد شود .

پس از پسندیدن دختر از سوی خانواده پسر ،پدر ومادر پسر به همراه

زنان ومردان کهنسال طایفه به منزل پدر دختر میروند و باگفتن این جمله

که "این پسر را به غلامی خودتان قبول کنید" منظور خود را بیان می

کنند پدر دختر در صورت موافق نبودن با گفتن کلماتی نظیر "دختر هنوز

بزرگ نشده"یا" فعلا برای ما میسر نیست "جواب رد می دهد ودر صورت

تمایل ، با دعوت خانواده پسر به نهار وشام موافقت خود را اعلام می

کنند .

بعد از موافقت پدر دختر،چند تن از خانواده پسر برای دختر هدایایی از

قبیل پیراهن ، شلوار،کفش وحنا می برند که به این مراسم

"دستگرونی"ودر جلسه ای دیگر که به "پاگشونی" معروف است

شیربها و مهریه را تعیین میکنند .برای روز عقد و عروسی خانواده دختر

دو یا چند سیاه چادر(بیون یا بهون) پیرامون چادر خود به پا می کنند چند

روز قبل از عروسی شخص محترمی از طرف خانواده "دوا"(داماد) به

خانواده نزدیکان وخویشاوندان رفته وروزعروسی را به اطلاع آنان می

رساندو معمولاخانواده ها هر کدام به نسبت توان مالی، هدایایی از

قبیل پول گوسفند برنج وآرد به شخص مزبور میدهند این مراسم را"اوزی

دادن" می گویند.

سپس خانواد داماد گوسفند وبرنج ونان وهیزم رابرای پذیرایی مهمانان

به خانواد"بهیگ"(عروس) میبرنداین مراسم "قند اشکنونی" می باشد.

اولین روزمراسم عروسی "عقدکنان" است که در میان هلهه وشادی به

همراه نوازندگان که خانواده دامادبا خود آورده اند برگزارمی شود مراسم

عروسی تا یک هفته وحتی بیشتر طول میکشدودر تمام این مدت

موسیقی که شامل" سرنا ودهل" می باشد نواخته می شود ومرد وزن

پیر وجوان در مراسم رقص که شامل "چوب بازی و دستمال بازی" است

شرکت می کنند سوارکاران ماهر نیز با حرکات

نمایشی بر شور و هیجان مجلس می افزایند.

قبل ازحرکت عروس تور سبز رنگی که درون آن نغل ونبات وشیرینی

میگذارند(به آن پشت قد میگویند) تاعروس برای داماد ببرد دور کمر

عروس می بندند که معمولا برادر عروس آن را

می بند وبا دود کردن" اسپند"عروس را بر اسبش سوار می کنند و

جهیزه عروس که شامل لحاف، تشک، خورجین و وسایل دیگری که یک

خانواده نیاز داردوظروف غذاو...برروی اسب ها

میگذارند واز خانواده عروس خداحافظی کرده و به سمت خانواده داماد

حرکت می کنند

در طول مسیر عده ای به همراه اسب عروس و عده ای به همراه اسب

داما د حرکت می کنند

داماد باید در طول این مسیر تور سفیدی را که بر روی سر عروس است

بردارد ولی همراهان عروس از این کار جلو گیری می کنند همراهان

داماد نیز به داماد کمک میکنند تا کنار اسب عروس برود بلاخر ه داماد با

همه ممانعتها تور رابر می دارد وبا او حرکت می کند درهنگام رسیدن به

منزل داماد نیز نوازندگان راحت نمی نشینند و شادی و رقص تا شب

ادامه دارد.

جنگجویان بختیاری

درتواریخ شجاعت و رشادت بختیاریها مذکور است ،خوانین و

سرکردگان ایشان با سوارکاران وجنگجویان زیاد در میدان جنگ حاظر

می شدند وقتی آنها اصفهان را که پایتخت بود مسخر کردند زمانی که

افشارها ولایت را تصرف کردند بختیاری ها با قدرت خود آنها را بیرون

نمودند و بعد از بیرون کردن نادر شاه علی مردان خان پایتخت ایران را

گرفت وشاه ایران شد.